۱۳۹۱ اسفند ۲۲, سه‌شنبه

وضعیت نامناسب اجتماعی

فارغ از گزارش هایی که در مورد افغانستان به نشر می رسد و گذشته از وضعیتی که به خاطر نزدیک شدن به زمان خروج نیروهای بین المللی از افغانستان و نگرانی ها در مورد آن، وجود دارد، وضعیت اجتماعی افغانستان برای مردم کشور نگران کننده است. آمار تکان دهنده مهاجرت ها، خودکشی زنان و دختران، تجاوز به کودکان و زنان، وضعیت اسفبار کودکان کار، استفاده از کودکان در جنگ، افزایش قربانیان از میان افراد ملکی، برهنه بودن فقر و بیچارگی که از ظاهر هر شهر و روستای کشور به خصوص کابل پیدا است، تیتر بسیاری از رسانه های گروهی در افغانستان و جهان است.

اگر از این جهت به وضعیت افغانستان نگاه کنیم که اقتصاد سازنده ای بسیاری از مسایل است، افغانستان در حالت نامساعدی به سر می برد. میلیونها انسان بیکار، فقیر و نیازمند کمک در کشور زندگی می کنند. وجود فقر زاینده مشکلات حادی در جامعه است. ریشه یابی عوامل بسیاری از مشکلات اجتماعی در فقر و نابسامانی های اقتصادی امری بوده که از گذشته های دور در اندیشه و تحقیقات اندیشمندان اجتماعی وجود داشته است.

در این میان، حتا به اساس قاعده تنازع بقا، آسیب پذیرترین اقشار جامعه زنان و کودکان هستند. کودکان در افغانستان وضعیت رقت باری دارند. کودکان کار، کودکانی که سخت ترین کارها را انجام می دهند، کودکانی که در معادن، سرک ها، کوره های خشت پزی، مزارع تریاک، و... کار می کنند، از بخش هایی از جامعه برخاسته اند که در فقر مطلق یا نسبی زندگی می کنند. این بخش از جامعه به طور اوسط از سطح درآمد، تحصیل، و رفاه پایین برخوردارند.

جنگ نیز به عنوان عاملی که در سه دهه گذشته در افغانستان نقش اساسی در حوادث و وضعیت کشور داشته را نیز نمی توان از نظر داشت. سطح پایین فرهنگ ، رواج سنت های ناپسند، و بسیاری از مسایل دیگر در وضعیت ناگوار اجتماعی در افغانستان نقش دارند.

دولت افغانستان و جامعه جهانی در یک دهه گذشته بیشتر مصروف تامین امنیت و جنگ علیه تروریزم در کشور بوده اند. درصد بالایی از هزینه هایی که در افغانستان از سوی دولت و جامعه جهانی در افغانستان شده به بخش امنیت اختصاص داده شده است. دولت و جامعه جهانی در کشور به بخش های دیگر توجه کمتری داشته است. بی توجهی به اقتصاد، تامین معیشت و رفاه مردم نتایج کنونی را در پی داشته است. و ناامنی عامل تشدید کننده وضعیت موجود است. و فراتر از آن سطح فرهنگ و وجود سنت های حاکم بر جامعه به عنوان عامل مکمل این وضعیت سبب شده تا افغانستان به عنوان کشوری شناخته شود که وضعیت نابسامان اجتماعی را تجربه می کند.

راهکارهایی که برای برون رفت از این وضعیت طراحی و اجرا شده اند کمتر جواب مثبت گرفته اند. نهادهای اجتماعی که در بخش های مختلف فعالیت دارند، بیشتر به ظواهر مسایل و مشکلات پرداخته اند. اجرای پروژه های بی هدف که بیشتر توجه به کسب درآمد برای مجریان داشته است و برگزاری کنفرانس ها و سمینارها و ورکشاپ ها به جای کار عملی و وارد شدن در جامعه و درک و حل مشکلات، فقط پول های کمکی جامعه جهانی را به مصرف رسانیده است و تاثیر چندانی در بهبود وضعیت اجتماعی کشور نداشته است.

حقیقت این است که راهبردی کلان که شامل طرح ها و برنامه ها کلان ملی، با درک حقایق و واقعیت های عینی کشور باشد، در کشور وجود ندارد. برنامه های مقطعی و سلیقه ای نیز نمی توانند در حل مشکلات کشور راهگشا باشند. لذا برای بهبود وضعیت اجتماعی کشور بیش از هر امری نیاز به درک واقعی و توجه به حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی در کشور می باشد. تا زمانی که وضعیت اقتصادی و رفاهی در کشور بهبود نیابد، برنامه های مقطعی و موقتی و سلیقه ای توان حل مشکلات اجتماعی کشور را ندارند.
http://www.dailyafghanistan.com/editorial_detail.php?post_id=126315

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر