۱۳۹۱ اسفند ۲۷, یکشنبه

دو چهره متفاوت از افغانستان

افغانستان موضوع بسیاری از خبرهای داغ در جهان و منطقه است. افغانستان موضوع نشست های بزرگی در سطح جهان در سال روان میلادی که روزهای آخر خود را می گذارد بوده است. افغانستان به عنوان یک طرف موافقه نامه های استراتژیک با قدرتمندترین کشورهای جهان و نیز منطقه ، یک جانب نشست های دوجانبه، سه جانبه و چند جانبه بوده است.
اینها یک طرف قضیه هستند و از طرف دیگر افغانستان موضوع گزارش های نگران کننده ای نیز بوده و هست. گزارش هایی که از سوی سازمان های بین المللی در مورد افزایش نقض حقوق زنان، افزایش فساد اداری، دست داشتن مقامات بالارتبه در شماری از دوسیه های اقتصادی، افزایش کشتار افراد ملکی و ... وضعیت متفاوتی را ترسیم می کنند.
سئوال اساسی اینجاست که افغانستان که چنین دپلماسی فعالی را تعقیب می کند و با کشورها و سازمان های مختلف در مورد امور کشور صحبت می کند و با آنها قرارداد می بندد و طرف همکاری استراتژیک است، چرا باز هم از آینده آن ابراز نگرانی می شود. نگرانی هایی که با نزدیک شدن خروج نیروهای بین المللی از افغانستان، در داخل و خارج از کشور رو به افزایش است.
آنچه می تواند رابطه میان این موفقیت ها و نگرانی ها را روشن سازد توانایی دولت افغانستان در به وجود آوردن حکومت قدرتمند و با ثبات است. مراجعه به آمار و ارقامی که در گزارش های سازمان های داخلی و بین المللی از افغانستان به نشر می رسد و همین گونه مراجعه به نظرات مردم و برداشت آنها از وضعیت افغانستان، انبوهی از مشکلات را نشان می دهد که دولت افغانستان باید آنها را حل نماید.
وضعیت حقوق بشری شهروندان افغانستان یکی از این موضوعات است که در گزارش سازمان ملل در مورد افزایش نقض حقوق زنان، در آستانه نشست سه جانبه افغانستان، پاکستان و ترکیه منتشر می شود. این گزارش میزان موفقیت افغانستان را در تامین امنیت و حقوق شهروندانش نشان می دهد. گزارش های دیگری نیز که با موضوعات مشابه به نشر رسیده است، وضعیت افغانستان را در مورد عمل نمودن به وظایف خود آشکار می کند.
لذا افغانستان گرچه به عنوان یک طرف و یک جانب نشست ها و موافقه نامه های استراتژیک شناخته می شود و از اعتبار قانونی لازم در معادلات جهانی برخوردار است، ولی عملا در ارایه چهره ای مقتدر و با ثبات از خود دچار مشکل است. افغانستان برای تثبیت چهره ای متفاوت از خود نیاز دارد تا به مشکلات داخلی خود فایق آید. استراتژی مشخصی در مسایل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... داشته باشد.
افغانستان در منطقه ای قرار دارد که همواره دچار تنش و اختلافات سیاسی عمیقی بوده است. مواجهه با این مشکلات بدون استراتژی داخلی و خارجی فعال غیر ممکن است. قبل از هر چیزی ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در افغانستان و غلبه بر بحران های گوناگون بیانگر اقتدار و موفقیت دولت است.
سیاست فعال داخلی نباید اجازه دهد که مسئله قابل حلی مانند قانون انتخابات تبدیل به یک معضل و مشکل لاینحل گردد. اصل این مسئله که کمیسیون سمع شکایات انتخاباتی چگونه و با چه ترکیبی باشد، می تواند توسط مذاکره و گفتگو میان نهادهای قانونی و جریان های سیاسی حل شود، تا از میزان نگرانی ها در مورد آینده انتخابات کشور کاسته گردد.
مسئله ای مانند پروسه صلح نیز باید در قالب گفتگوها و تفاهم نیروهای سیاسی و نهادهای قانونی به یک راه روشن برای حل بحران افغانستان تبدیل گردد. رسیدن به این مرحله قبل از هر چیزی اراده سیاسی قوی برای نزدیک ساختن نظرات مختلف و اتخاذ یک راهکار مشخص را می خواهد. هر گونه رفتار سلیقه ای و انحصارگرایانه، نتیجه ای معکوس در پی خواهد داشت.
به طور کلی، افغانستان باید با غلبه بر بحران های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی خود چهره ای مقتدری را به نمایش بگذارد تا طرف مقتدری در معادلات سیاسی با کشورهای منطقه و جهان شناخته شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر