۱۳۹۲ شهریور ۱۷, یکشنبه

انتخاب شورای ولایتی و تاثیر آن بر همگرایی ملی

عتیق الله " فرهمند "
یکی از انتخاباتی که در افغانستان و در قانون اساسی این کشور روی آن تاکید شده است، انتخابات شورای ولایتی است. این انتخابات همزمان با انتخابات سراسری ریاست جمهوری در کشور برگزار می گردد.  تا کنون در مورد اهمیت انتخابات ریاست جمهوری و همچنین انتخابات شورای ملی سخن های زیادی گفته شده است، اما به نظر می رسد در زمینه انتخابات شورای ولایتی به شکلی، کم توجهی در رسانه ها شکل گرفته است.  بدیهی که از نظر معیار و میزان، انتخابات شورای ولایتی  در مرحله ومنزلت پایین تر از این دو انتخابات دیگر قرار دارد. اما آن چه مسلم است، اهمیت کارکردی  و مردمی این انتخابات است که به دلیل  تعامل بسیار نزدیک و همیشگی نمایندگان با مردم، از کارایی و  موثریت بیشتر و وجهه دموکراتیک تری برخوردار است. اهمیت نمایندگان شورای ولایتی را می توان از منظر های مختلفی بررسی کرد، اما آن چه در این نوشته برجسته گردیده است، نقش ارتباطی این نمایندگان و شورا میان مردم و طبقات پایین اجتماعی و دولت مردان و زعمای سیاسی بالامقام است. به بیان بهتر علاوه بر نقش های دیگری که شورای ولایتی و نمایندگان آن می توانند ایفا نمایند، رابطه شبکه ای و ارتباطی آن از اهمیت بالاتری برخوردار است. همین ویژگی است که در این نوشته بیشتر شکافته شده و آن چنان که شرحش خواهد آمد، بسترساز همگرایی و همنوایی بیشتر ملی و کشوری خواهد شد.  دموکراسی موفق ترین نظام سیاسی است که تاکنون در تاریخ بشری تجربه شده است. ارزش واهمیت حیاتی دموکراسی در مرحله اول ماهیت مردمی و توده ای آن بر می گردد. در حالی که سایر نظام های سیاسی با خواست نخبگان حاکم و بدون در نظر داشت آرای مردم و دیدگاه آنان شکل می گیرد، دموکراسی اما، نوع نظام سیاسی است که جز با اراده مردم و خواست آنان هیچ حرکتی را انجام نخواهد داد. برای چنین هویتی است که بسیاری از اندیشمندان حوزه سیاست؛ دموکراسی را پدیده ارزش محور دانسته و صرفا به کارکرد ابزاری و انتخابی آن بسنده نمی کنند.
یکی از دلایل پویایی و مانایی نظام های دموکراتیک، نقش انتخابات در فرایند چرخش نخبگان است. بدون تردید نه عده ای نخبه توان مدیریت همیشگی و مدام کشور را دارند و نه دیگرانی که به گونه ای در حاشیه مانده اند، ناتوان از هدایت سکان کشتی سیاست در جامعه اند. از این رو، یکی از ارکان دمکراسی چرخش نخبگان و انتقال قدرت سیاسی واداری است. این گفتمان در بیان دیگر می تواند تحت عنوان کثرت گرایی مورد مداقه قرار گیرد. کثرت گرایی در نظام های دموکراتیک یکی از اصول و مولفه های پایدار و غیر قابل اجتناب است. تاکید بر تنوع به گونه ای مبارزه با هرگونه افراط گرایی و اتکا به اصل بر وحدت است . به بیان دیگر، کثرت گرایان در در وهله اول تاکید دارند که جامعه از طیف ها و گونه های مختلف تشکیل شده است. برای ایجاد همگرایی لازم است تا به همگان فرصت بروز و اظهار وجود داده شود؛ این امر امکان ناپذیر می نماید، مگر آن که نوعی یکسان باوری و یکسان نگری میان همه اقوام و مذاهب و لایه های موجود اجتماعی موجود در یک جامعه قابل باشیم.
افغانستان  کشور رنگین کمان است. تنوع در قوم، مذهب، جغرافیا و خرده فرهنگ ها و رسم ورسوم محلی یکی از شاخص ها و ویژگی های این کشور رنگین کمان است. از این رو همانسان که تاحالا نیز مشاهده کرده ایم؛ تاکید بر انحصار گرایی و  حکومت تک قطبی پاسخ مناسب و طرح مطابق به واقع برای این کشور نیست.  در واقع امر جنگ های سه دهه ای در افغانستان ماحصل برداشت انحصار گرایانه، باور نفی انگارانه و اعتقاد به حدیث "من کل مطلق هستم" بود. تجربه این جنگ های تلخ و اسیب های جدی که برای تمامی اقشار و اقوام ساکن در کشور وارد کرد، به نوعی موئید  این ایده است که باید طرحی جامع بر مبنای همه انسان های ساکن این سرزمین فراهم کرد و این گونه بر تمام هواخواهی ها و تمامت گرایی های افراط گرایانه خط بطلان کشید
 بهترین شیوه برای این هویت دادن به ساختار تکثر گرایانه، برگزاری انتخابات و شرکت داوطلب ها برای رقابت در این معرکه مردمی است. انتخابات کاکردهای زیادی دارد که در این  مجال فرصت بحث آن نیست، تنها می توان به این نکته اشاره کرد که فرایند برگزاری انتخابات علاوه بر مشارکت عمومی و مردمی برای تعیین سرنوشت سیاسی کشور، بستر ساز رقابت کارایی و موثریت افرادی است که خود را برای تصدی موقعیت های انتخاباتی نامزد کرده اند.
به دلیل اعتبار و اهمیت انتخابات در نظام دموکراتیک، شیوه ها و سطوح مختلفی برای تعیین کنندگی و ابراز قدرت وجود دارد. انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شوارای ملی، انتخابات شورای ولایتی و انتخابات شورای ولسوالی را از آن جمله می توان نام برد. حتی در سطوح پایین تر انتخابات شورای شهر و شورای قریه جات نیز وجود دارد که در افغانستان هنوز به آن پرداخته نشده است. در این مجال به اهمیت انتخابات شورای ولایتی  و تاثیر آن بر همگرایی ملی می پردازیم.
کشورها به طور معمول از حوزه ها و بخش های متفاوت و مختلفی تشکیل شده است. در افغانستان اما، جغرافیای کشوری در مرحله اول به ولایات، سپس به ولسوالی ها و همین طور به مراکز و مناطق کوچکتری تقسیم می شود. بدیهی است که اولین واحد  جغرافیایی که از نظر سیاسی و اداری دارای استقلالیت نسبی و دارای مرزهای مشخص جغرافیایی باشد، از اهمیت بیشتری برخوردار است.  ولایت در کشورما دارای چنین جایگاهی است. هر ولایت دارای نهادهای سیاسی و مقامات مختلف مستقل است که در نهایت به شکلی به مرکز کشور مرتبط می شود. در این میان بسیاری از مقامات سیاسی و نظامی از سوی مرکز در ولایات گماشته می شود، تنها در سطح ولایت، نمایندگان شورای ولایتی با رای مستقیم مردم و مطابق به قانون  به دور از هرگونه تصرف مقامات سیاسی پایتخت برگزیده می شود.
نقش شورای ولایتی در مجموع از دو زاویه قابل بحث است. نخست این که این شورا، نوعی پارلمان کوچک در درون ولایات است که از جانب مردم و متناسب با اختیارات خود بر مقام های سیاسی و نظامی نظارت می نمایند. به سخن دیگر، وجود نمایندگان شورای ولایتی در هر ولایت، نوعی توازن قدرت مردم در برابر مقاماتی است که با تصرف و اختیارات قانونی مقامات متسقر در پایخت گماشته می شود. به دلیل ماهیت دموکراتیک نظام سیاسی، می باید نهادی به نمایندگی مستقیم مردم در راست و ریس امور وجود داشته باشد تا ضمن همکاری با نهادهای حکومتی، از وظایف و عملکرد آنان نظارت به عمل آورند و در صورت تخطی به نمایندگی از مردم در برابر آن قد علم نماید. از سوی دیگر، این شورا نقش حیاتی وغیر قابل انکار در همگرایی ملی بر عهده خواهد داشت. نمایندگان منتخب شورای ولایتی در تمام ولایات از سویی،  دارای موقعیت و موقفی هستند که در هم قطاران آنان در سایر ولایات بر آن تکیه زده اند، علاوه بر آن، نمایندگان در این شورا، به مثابه پل ارتباطی میان مردم و مقامات اعزامی از پایتخت به شمار می رود؛ یعنی این شورا نقش شبکه ارتباطی میان مردم عادی و توده در مناطق مختلف ولایات را با نمایندگان سیاسی و نظامی بلند پایه حکومت در ولایت پدید می آورد. از این رهگذر شورای ولایتی اهرم اصلی اتصال خواست ها و احساسات مردمی ولایتی به پایتخت و از آن طریق به شوراهای ولایتی ولایات دیگر و در نهایت مردم آن ولایات خواهد بود. این شبکه ارتباطی همچون چتر بزرگ و کلانی سراسر کشور را به هم وصل کرده و نوعی همگرایی و استحکام ساختاری میان مناطق مختلف کشور به وجود می آید.
نتیجه این که شورای ولایتی علاوه بر آن که تبلور عینی اراده مردمی درسطح ولایت و ناظر بر آعمال فرستادگان حکومت از مرکز می باشند، به دلیل ماهیت ارتباطی شبکه ای اش، نوعی پیوند ساختاری میان ولایات مختلف وخواست های آنان ایجاد می نماید که نتیجه آن در همگرایی ملی و درهم تنیدگی مردم ولایات مختلف افغانستان  تاثیر بی بدیلی خواهد داشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر